هر فصل سال جلوه ای از آفرینش خداست، زمستان اما در میان فصل ها جلوه ی دیگری دارد.
زمستان نماد پاکی و سفیدی است و سرمای این فصل باعث می شود بسیاری از دلها به یکدیگر نزدیک شوند.
اگر تمایل دارید در فصل زمستان عکس پروفایلتان را متناسب با این فصل قرار دهید یا برای فردی که دوستش دارید پیام یا عکس نوشته ای عاشقانه ارسال نمایید، با مجله خبری ژولی پولی همراه باشید.
در زیر تعدادی عکس پروفایل و پیام فصل زمستان را گردآوری کرده ایم که امیدوارم مورد استفاده شما دوستان عزیز قرار بگیرد.
من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سُر نخوری
که گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم
عاشق تــوام !
برف ببارد یا باران
برای باور زمستان همین جای نبودنت کافی ست !
برای من زمستانی را آرزو کن که کوچه هایش پربرف باشد
مردمانش ساده
و خانه هایش گرم و بی ریا …
آهای زمستان
حواست جمع باشد که دور تو و تمام عاشقانه هایت را خط خواهم کشید
اگر با آمدنت او حتی یک سرفه کند
رفاقت مثل آدم برفی میمونه، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !
وقتی بهت گفتم: دلتنگ تو هستم، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی! به چه دلخوش کرده ای؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی؟
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
سوزی که برف داره، بارون نداره
معرفتی که تو داری، هیچ کــس نداره !
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیر برفه !!!!!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف ، چون یه روز آب می شه. دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل، چون یه روز پژمرده می شه. دوستت دارم به اندازه ی دنیا ، چون هیچ وقت تموم نمی شه !
عشق یعنی: چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست.
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم؟
برف آمد و پاییز فراموشت شد. آن گریه ی یک ریز فراموشت شد. انگار نه انگار که با هم بودیم. چه زود همه چیز فراموشت شد…