غذای خانگی سه سار چیتگر

ماجرای توهین سحر قریشی به یک پاکبان+ توضیح سحر قریشی درباره ماجرای پاکبان - ژولی پولی

ماجرای توهین سحر قریشی به یک پاکبان+ توضیح سحر قریشی درباره ماجرای پاکبان

ماجرای توهین سحر قریشی به یک پاکبان+ توضیح سحر قریشی درباره ماجرای پاکبان

4 اردیبهشت 1399

به تازگی ویدئویی از سحر قریشی و دوستانش در فضای مجازی منتشر شده که این بانوی بازیگر لباس ورزشی به تن دارند و در حال ورزش کردن در پارک است.

رفتار عجیب سحر قریشی با یک پاکبان محترم که روی صندلی در پارک نشسته، در فضای مجازی بسیار سر و صدا به پا کرده و با بازتاب های بسیاری از سمت کاربران فضای مجازی همراه بوده است.

در صورت تمایل مشاهده کنید: استوری اینستاگرام سحر قریشی پس از انتشار عکسهایش با مهدی طارمی

رفتار سحر قریشی با پاکبان:

در این ویدئو سحر قریشی که لباس سبز رنگ پوشیده و در حال ورزش کردن می باشد به یک پاکبان که روی صندلی نشسته نزدیک می شود و می گوید ما لباس مان را با هم ست کردیم.

اما پاکبان مورد نظر به سحر قریشی می گوید: برو

سحر قریشی نیز شروع به خندیدن می کند و به دوستانش می گوید: همین مونده بود که این بگه برو…

با توجه به اینکه کارگران و پاکبانان در این روزها با حداقل درآمد کار می کنند و کار سختی را بر عهده دارند، عمل سحر قریشی غیر متعارف و نا هنجاری محسوب می شود.

دلجویی از امین سلطانی پاکبان

علت عکس نگرفتن پاکبان با سحر قریشی:

پاکبان محترم که از عکس گرفتن با سحر قریشی امتناع کرده، امین سلطانی نام دارد و علت اینکه اجازه نداده سحر قریشی به وی نزدیک شود و با وی عکس بندازد را این گونه عنوان کرده که:

به پاکبانان آموزش داده اند بخاطر حفظ سلامتی مردم و جلوگیری از انتقال ویروس کرونا، فاصله شان را با مردم حفظ نمایند و از نزدیک شدن به مردم خودداری نمایند.

دلجویی از امین سلطانی:

اما شهردار منطقه یک تهران برای دلجویی از پاکبان مورد نظر و در پی رفتار نامناسب بازیگر خانم، به دیدن امیر سلطانی رفت و شاخه گل و هدیه ای به وی تقدیم کرد.

در صورت تمایل مشاهده کنید:عکس های آتلیه ای سحر قریشی و مهدی طارمی

توضیح سحر قریش درباره رفتارش:

سحر قریشی پستی را در اینستاگرام منتشر کرد و به توضیح درباره سوتفاهم ایجاد شده پرداخت:

توضیحات سحر قریشی درباره ماجرایش با پاکبان

از دیروز هجمه عجیبی در فضای مجازی علیه من در رابطه با اون پاکبان عزیز و محترم راه افتاده! اون هم قبل از اینکه فرصتی داشته‌باشم توضیحی درباره اصل ماجرا بدم. من خودم با افتخار اعلام می کنم در خانواده ای به دنیا اومدم که از همین قشر بودیم و هیچ وقت گذشته ی خودمو فراموش نمی کنم پس امکان نداره به خودم اجازه بدم به شخصی از این قشرکشورم اهانت کنم. این ماجرا رو کسانی راه انداختن که از تخریب آدم ها درآمد کسب می کنند یا برای گرفتن بیننده دست به انتشار هر تیتر و خبر بی محتوایی می زنن.
قصه از اونجایی شروع شد که من چند وقتیه به کلمه <برو> حساس شدم! به همین سادگی اونم بخاطر اینکه خیلی وقته دوستام و اطرافیانم دارن بهم توصیه می کنن که از ایران برو. وقتی اون پاکبان شریف هم به من گفت <برو>، انگار پیامی بود از طبیعت که اونم داشت بهم
می گفت <برو>.
اون پاکبان عزیز اصلا من رو نشناخت و قسم می خورم هرگز قصد اهانت به ایشون رو نداشتم و این اتفاقات چیزی جز‌ یک سوتفاهم کوچیک نیست.
در آخر اینکه چه چیزی از این جالب تر که من هم یک روز لباس شریف پاکبانی رو به تن کنم و کنار این قشر با غیرت، یک حس هیجان انگیز رو تجربه کنم
اتفاقا پوشیدن لباس پاکبانی اسمش تنبیه یا حکم دادگاه نیست، به نظر من هم یه افتخار بزرگه، هم نماد نجابت و غیرته